بایگانی دسته: بسیار سفر باید

سوار بر خاطره ها، دوچرخه سواری تا روستا

سوار دوچرخه ام و در جاده خاکی می رانیم. دوچرخه ۲۸ سیاه رنگی است و من بین فرمان و زین روی تنه ی دوچرخه نشسته ام. سوار بر خاطره و دوچرخه سواری تا روستا ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید, داستان کوتاه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بیست و چهار روز سفر در اروپا قسمت دوم

قسمت دوم گزارش به همان روش در ادامه می آید. دوشنبه و سه شنبه ۶ و ۷ مرداد ۹۳  لوکارنو ، سویس از ایتالیا به سمت سویس می رویم. با آنکه هر دو در کشورهای شینگن هستند اما برای عملیات … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید | ۶ دیدگاه

بیست و چهار روز سفر در اروپا قسمت اول

با جستجو و معرفی دوستان به گروهی برخوردم که برنامه ی تور خارجی اجرا می کرد. با بررسی بیشتر متوجه شدم که کار خوب و جالبی ارایه می دهند. برنامه ای داشتند که در اواسط تیر ماه شروع می شد … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید | ۷ دیدگاه

پارک شفق و کلاغ هایش

پارک شفق و کلاغ هایش صبح امروز از در جنوبی پارک وارد شدم. روز جالبی است. روز صداهاست انگار. از خانه که بیرون آمدم صدای جرینگ جرینگ دسته کلیدم موجب شد که به جای گذاشتن تو جیب توی مشت بفشارمش. … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید, داستان کوتاه, نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

پارک شفق و قدم های صبح گاهی

صبح ها پارک شفق قدم می زنم. عادتی است که مدتی است ترکش کردم. پارک شفق هم سن و سال منه و به همین دلیل دوستش دارم. اگر چه کوچک و پر پیچ و خم است اما سرسبز و پر … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید, داستان کوتاه, نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

چشم ها چه خوب دروغ می گویند.

مدت هاست که در پارک قدم می زنم و روش قدم زدن من ساده است. اول آرام قدم می زنم و بعد کم کم سرعتم زیاد تر می شه و در انتها یک دور و شاید دو دور بدوم و بعد … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید, داستان کوتاه, نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

پارک شفق هنگام بازگشایی مدارس

در ضلع شرقی پارک شفق مدرسه ابتدایی هست که در ایام مدرسه ،صدای ناظم از بلند گوی مدرسه به گوش می رسه. وقتی به محدوده ظلع شرقی برسی از توی بلند گوی مدرسه نصایح ، داد و هوار ، این … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید, داستان کوتاه, مراسم و روزهای خاص | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یزد شهر بادگیر ها

شهر بادگیر ها -یزد- مسیرش برای من که همیشه به طرف گیلان رانندگی می کنم خوش آیند نیست. خشک و بی آب و علف. ۶۵۰ کیلومتر از تهران تا یزد راندم. ساعت پنج صبح راه افتادیم و ساعت حوالی یک و نیم بعد از ظهر رسیدیم.
آخرین هفته تابستان همیشه حال و هوای خاص خودش را داره. موقع نزدیک شدن مدرسه هاست ، از طرفی آدم دلش هوای دیدن یاران قدیم را داره و از طرفی دلش نمی خواد تابستان تمام بشه و هر طور شده می خواد با همان شور و هیجان از مدرسه دور باشه و تفریح کنه.
این حـس و حـال مـربوط بـه دوران مــدرسه مــن بــود. آخــرین هفــته تابــستان هــم بفکر نــوید و نیکتا « دانش آموزان خانواده ام » بـودم و دلم مــی خواست هــمان کــاری را بکنم که بچه که بودم انجام می دادم. لذت بردن از همه لحظه های تابستان. به همین دلیل سوار ماشین شدیم و تو این هوای گرم رفتیم یزد شهر بادگیر ها…. ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید, نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

کاشان شهر گلاب و قالی

اول از همه رفتیم که فرایند گلاب گیری را ببینیم. نوید و نیکتا خیلی خوششان آمده بود. البته حقیقتا خود من هم فقط تو کتاب دیده و روش های عرق گیری را از کتاب خوانده بودم اما از نزدیک، اولین بار بود و فرقی با دختر ۸ ساله ام نیکتا نداشتم. بوی گلاب مسحور کننده بود. همه جا عطر گلاب بود. آنقدر که سردرد فراری مان داد . رفتیم تا موزه ی ابزار و ادوات قدیمی در کنار گلاب گیران را تماشا کنیم…. ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

سعدی بزرگوار حرف خوشگلی زده که بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. البته سفر هم سفر های قدیم. روزگاران قدیم برای رفتن از شهری به شهر دیگر هزاران نکته آموزنده برای کسی که سفر می کرد فراهم بود. از … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید | دیدگاه‌تان را بنویسید: