روش های مبارزه با استرس

روش های مبارزه با استرس

این هم یکی از اون روش های کاربردی برای رفع استرس که توسط یکی از دوستان گل برای من فرستاده شده بود که متاسفانه نمی دانم نویسنده اصلی اش کیست. اما هر کسی که هست خدایا به سلامت دارش.

از استرسهایتان حرف بزنید

یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌ها و جفتکهایی که از “الاغ زندگی” خورده‌اید را با او تقسیم کنید.
بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم می کند . علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید. و این یعنی آرامش .

 فقط به زمان حال فکر کنید:

گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید.
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید.  همه همینطور بوده‌اند و مهم اینکه انگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد. آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید. – ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است.
– فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است.

به خودتان استراحت بدهید:

حالامی‌گویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی…! وسط همه گرفتاریها واسترسها و بدبختی‌هاتون!!!

آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد.

کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، کمی خریت یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید.  که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیر .مثل نهنگ‌ها که هر از چندگاهی به بالای آب می‌آیند و نفسی تازه می‌کنند و دوباره به زیر آب برمی‌گردند.

کمی تن و بدن‌‌تان را بجنبانید:

 ورزش قاتل استرس است…

لزومی هم ندارد که وقتی می‌گوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید.

همچین که یک جفتک چارکش منظم وخفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است.

باور نمی کنید ؟ ! فقط یک بار امتحان کنید.

ههیشه واقع‌بین باشید:

 ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم.

داستان، مثل آمپول زدن  است . وقتی پرستار با آمپول در دست ، قرار است ماتحت مریض را با سرنگ خوشگل نوازش کند، حتما این کار را می‌کند و حالا اگر عضله آنجایت را بخواهی سفت کنی، هیچ خاصیتی ندارد الا اینکه درد آمپول بیشتر می‌شود .  گاهی مواقع باید واقع‌بین بود و عضله‌ها را شل کرد که دردش کمتر شود.

یادتان باشد که زندگی‌تان، میدان و مسابقه اسب‌دوانی نیست :

خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید . مقایسه کردن و”رقابت‌پیشگی”، استرس‌زا است.

 اینکه فلانی  فوق‌لیسانس دارد و من ندارم و بهمانی  لامبورگینی دارد و من ندارم و دوست من فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا می‌کند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده وبه هیچ کجا هم نرسیده.

– زندگی مسخره‌تر از چیزی است که شما فکر می‌کنید.

–  هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند.

– خودتان باشید.

از مواجهه با عوامل “ترس‌زا” هراس نداشته باشید:

 مثال ساده آن، دندان‌پزشک است. وقتی دندان خراب دارید، یک راست پیش دکتر بروید و درستش کنید. نه اینکه  بترسید و یک عمر را از ترس دندان‌پزشک، با درد آن بسازید و همه لقمه‌هایتان را با یکطرفتان بجوید.

–  نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس ِ درد است .

– ترس، استرس زا است .

خوب بخورید و بخوابید

و شعارتان “گور بابای دنیا ” باشد:

آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کارنمی‌کند.

مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد.

آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمی‌تواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی…!!

به اندازه کافی بخندید:

همه مشکل دارند . من دارم، شما هم دارید. همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست .

یاد بگیرید بخندید . به ریش دنیا و مشکلات بخندید. به بدبختی‌ها بخندید . به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم،بخندید.

به خودتان بخندید .  دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و می‌بینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست. درمانش نمی‌کند اما دردش را کم می کند.

دکتر ابوالفاسم ابراهیمی

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
این نوشته در درس های زندگی, نگاه ها و نظر ها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.