آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

یکی از دوستان خوب بیتی از یک شعر برام SMS کرد که خیلی لذت بردم.

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

شاید بهانه ای است که قربانی ات کنند

نمی دانستم شاعرش کیست اما با جستجو شاعر و شعر زیبایش را پیدا کردم و یکی دو شعر دیگر که بیشتر لذت بردم. شاعر جوان است اما اشعار خوب و پخته. آقای فاضل نظری جوانی که متولد روزهای بعد از انقلاب است. با عقاید مذهبی وسیاسی اش آشنا نیستم ، و کاری هم به آن ندارم. اما اشعارش زیباست

از بـــاغ می بــــــرند چــــــراغـانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند

پوشانده‌اند «صبح» تــــو را «ابرهای تــــار»
تنها بــــه این بهانه که بارانی ات کنند

یوسف! به این رها شدن از چـــاه دل مبند
این بــــار مـی برند که زندانی ات کنند

ای گل گمان مکن به شب جشن می روی
شاید بـــه خاک مرده‌ای ارزانی ات کنند

یک نقطه بیش فـــرق رحیم و رجیم نیست 
از نقطه‌ای بترس که شیطانی ات کنند

آب طلب نــــکرده همیشه مـــــــراد نیست
گاهی بهانه‌ای است که قربانی ات کنند

*****************************************************

مرا بازیچه‌ خود ساخت چون موسا که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسا را

نسیم مست وقتی بوی گل می‌داد حس کردم
که این دیوانه پرپر می‌کند یک روز گل‌ها را

خیانت قصه‌ی تلخی است اما از که می‌نالم؟
خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
چه آسان ننگ می‌خوانند نیرنگ زلیخا را

کسی را تاب دیدار سرِ زلف پریشان نیست
چرا آشفته می‌خواهی خدایا خاطر ما را

نمی‌دانم چه افسونی گریبان‌گیر مجنون است
که وحشی می‌کند چشمانش‌آهوهای صحرا را

چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
این نوشته در نگاه ها و نظر ها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.