بایگانی دسته: نگاه ها و نظر ها

افسون موسیقی

ساعت هفت صبح، بعد از یک کشیک و بی خوابی اساسی، در مترو هستم تا راهی خانه شوم. ایستگاه مترو شلوغ است از جمعیتی که به سمت کار یا منزل می روند. داخل واگن دوش به دوش و متراکم ایستاده … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

خیابانگردی بهارانه

امروز صبح آزاد بودم و تصمیم گرفتم از پارک ملت تا تجریش را پیاده کز کنم. بهار است و به افتخار بهار بر دیوار اشعاری نوشته اند که از چاک قلم شعرای نازیین ما تراوش کرده. هوا دلپذیر است. اما … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

چنارهای بیچاره خیابان ولیعصر

روزگاری خیابان پهلوی بود و کوتاه مدتی مزین به نام مصدق شد اما سالهاست که ولیعصر نامیده می شود. نامش مهم نیست که در طول تاریخ نام های زیادی تغیر کرده است، اما طولانی ترین خیابان ایران است. روزگاری می … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در درس های زندگی, نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

چهل سال سرافرازی

ساعت هشت شب خیابان کارگر و میدان انقلاب را قدم زنان کز می کنم. با قدم زدن وقت می گذرانم. میدان انقلاب را زینت می دادند. غرفه غرفه ساخته اند و گل می زنند و آماده می شوند. آماده برای جشن … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

شهر آفتاب و نمایشگاه کتاب

شهر آفتاب و نمایشگاه کتاب با کوله پشتی به پشت در ایستگاه متروی مفتح منتظر بودم تا به نمایشگاهی بروم که یک بار در سال اتفاق می افتد. یک بار در سال اتفاقی مهم اما بی تاثیر در تبلیغات محیطی. … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در مراسم و روزهای خاص, نگاه ها و نظر ها | ۱ دیدگاه

پارک شفق و کلاغ هایش

پارک شفق و کلاغ هایش صبح امروز از در جنوبی پارک وارد شدم. روز جالبی است. روز صداهاست انگار. از خانه که بیرون آمدم صدای جرینگ جرینگ دسته کلیدم موجب شد که به جای گذاشتن تو جیب توی مشت بفشارمش. … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید, داستان کوتاه, نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

پارک شفق و قدم های صبح گاهی

صبح ها پارک شفق قدم می زنم. عادتی است که مدتی است ترکش کردم. پارک شفق هم سن و سال منه و به همین دلیل دوستش دارم. اگر چه کوچک و پر پیچ و خم است اما سرسبز و پر … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید, داستان کوتاه, نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نوروز ۹۲

نوروز ۹۲ این هم شعرگونه ای برای تبریک سال و آرزوی سالی خوش برای همه و روزی شاد و ایامی خوش و شاد. سال و ماهت نو دلت خوش ، ماهتابت نو تمام لحظه های زندگی ات نو ، دلت … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در مراسم و روزهای خاص, نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید:

تلوزیون شاوب لورنس قدیمی

تلوزیون شاوب لورنس با اون چوب خوش ترکیب و تراش کاری شده اش افسون گر بود. رنگ قهوه ای براقش و بخصوص دو لنگه ی درش آدم را مفتون خودش می کرد. دو لنکه که هر لنگه اش دو تا می شد و برای دیدن برنامه ها باید در تلوزیون را باز می کردی. در اتاقی بود انگار برای ورود میهمانان . در تلوزیون مبله را باید با دقت باز و بسته مى کردى مبادا به لامپ تصویرش آسیب برسه. روى تلوزیون هم یک پارچه گذاشه بودند و یک گلدان هم روش. هم میزی بود برای تزیین و هم برنامه های برای دیدن . البته برای ما بچه ها که جلوه ی تزیینی اش بیشتر بود تا دیدن برنامه هایش. ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در داستان کوتاه, نگاه ها و نظر ها | ۷ دیدگاه

چشم ها چه خوب دروغ می گویند.

مدت هاست که در پارک قدم می زنم و روش قدم زدن من ساده است. اول آرام قدم می زنم و بعد کم کم سرعتم زیاد تر می شه و در انتها یک دور و شاید دو دور بدوم و بعد … ادامه‌ی خواندن

Twitter Linkedin Digg Reddit Email
منتشرشده در بسیار سفر باید, داستان کوتاه, نگاه ها و نظر ها | دیدگاه‌تان را بنویسید: